
مسعود سلیمانی، فارغالتحصیل مقطع دکتری در رشته هماتولوژی (خونشناسی) است. دکتر سلیمانی، پژوهشگر حوزه سلولهای بنیادی و همچنین دانشیار دانشگاه تربیت مدرس است. ایشان به جهت استنادات علمی در مقالههای معتبر، جزء یک درصد دانشمندان برتر جهان به شمار میرود. دکتر سلیمانی؛ محقق و پژوهشگر ایرانی، با تجربه 22 ساله خود اقدامات زیادی را انجام داده است.
همزمان با شیوع کرونا در جهان، درمان این بیماری با استفاده از سلولهای بنیادی به عنوان یکی از گزینههای درمان، آغاز شد. ایران نیز شروع به انجام فعالیتهایی در این زمینه کرده و تاکنون نتایج مثبتی حاصل شده است.
چامه، در این نشست میزبان دکتر سلیمانی بود. در ادامه صحبتهای ایشان در خصوص دستگیری و سپس فعالیت در حوزه سلولهای بنیادی را میخوانیم.
کرونا، موهبت الهی
کرونا در ابتدای شیوع خود، برای همه ما یک جور عذاب الهی بود. کمی که گذشت، متوجه شدیم آن اندازه که فکر میکردیم هم بد نبوده و باعث ایجاد تغییرات بسیاری شد. بسیاری از اوقات، انسان در ابتدا متوجه حکمت اتفاقات نمیشود. خصوصا در مواقع خاصی که بیماری، به صورت یک اپیدمی کل دنیا را فرا میگیرد.
البته ناگفته نماند که خدا هم در قرآن وعده داده که :” فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً / إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ” و دوبار هم تاکید کرده است.
سختیهایی که از قبل بیماری کرونا متحمل شدیم، امروز به جایی رسیده که چیزهای بسیاری به ما یاد داده است. حتی سبک زندگی و نوع تفریحات ما را نیز به گونهای دیگر تغییر داده است. دنیا نیز بیش از پیش مجازی شده و نقش تکنولوژی را در زندگی همه ما پررنگتر کرده است.
اگر چه شروع این اتفاق، به دست بشر رقم خورد اما ادامه این مسیر با حکمت خدا پیش میرود.
سفر مطالعاتی و شروع دستگیری!
پیش از شروع کرونا بود که برای یک کار مطالعاتی مشترک، به آمریکا سفر کردیم. قصد داشتیم تا برای درمان بیماریها، روش جدیدی پیدا کنیم.
8 سال پیش، دو دانشجوی ایرانی، تعدادی دارو را با خود به ایران میآوردند که در فرودگاه دستگیر شدند. داروهایی که کمیاب هم نبود و در هر داروخانهای یافت میشدند.
البته این یک قانون بی منطق است که هیچ قرصی حتی قرص آسپرین را نیز نمیتوان از آن کشور خارج کرد. در صورت انجام این کار، فرد به چند سال زندان محکوم خواهد شد. این، ادعای کشوری است که خیال میکنیم قانونمندی عجیبی دارد و همه چیز در آنجا براساس واقعیت پیش میرود.
من هم تمام سالهای قبل که به آمریکا سفر کرده بودم همین تصور را داشتم. فکر میکردم هر چیزی درست در سر جای خود قرار دارد. اتفاقاتی که برای من رخ داد، به من ثابت کرد که این عدالت، چیزی جز عدالت هالیوودی نیست که آن را تنها در فیلمهایشان نمایش میدهند.
طی 14 ماهی که در بازداشتگاه زندانی بودم، میدیدم که برای افراد جامعه خودشان نیز چه اتفاقاتی رخ میدهد. این عدالت تنها به همان هالیوود خلاصه میشود که هدف آن هم جذب افراد از سراسر دنیا است. ماجرای دستگیری من نیز، مربوط به ورود دارو توسط آن دو دانشجو بود.
بعد از مدتی که در واقع تفهیم اتهام شدم تنها چیزی که دادستان گفته بود، این بود: “اینها گروهی بودند که تحریمها را دور میزدند.”
شاه کوتاه آمده، وزیر کوتاه نمیآید!
پس از آن که وکیل من جهت علمی ماجرا را برای آنها توضیح داد، به جای رفع مشکل و ایجاد ذهنیت مثبت، بدبینتر از پیش شدند و دیدگاه منفیتری نسبت به موضوع پیدا کردند.
البته این مسئله نشان دهنده بد ذات بودن آنها است چرا که طبق حکم قاضی، من میتوانستم با قید وثیقه تا انجام شدن کارهای قانونی، آزاد باشم. اما FBI گفته بود ایشان نمیتواند از وثیقه استفاده کند. این در حالی است که آمریکا ادعا میکند که قاضی او اختیاردار است در حالی که خودشان، حکم قاضیشان را نقض میکنند.
بعد از رسانهای شدن این موضوع در مقالههای معتبری چون نیچر، نیویورک تایمز و واشنگتن پست، دادگاهی برگزار شد. در این مقالات به زندانی شدن من به عنوان یک شخصیت علمی اعتراض شده بود. زندانی شدن من در حالی بود که دو دانشجوی سابقم در آمریکا اقامت داشتند و شهروند آنجا به حساب میآمدند، آزاد شدند. من که در آن ماجرا حضور نداشتم، باید در بازداشتگاه میماندم. البته چندان هم جای تعجب نیست چرا که اینها، در بحثهای مربوط به کرونا نیز چنین عمل میکنند و برای درمان هم در میان خودشان تبعیض نژادی وجود دارد.
اگر عینک دیگری بر چشم بزنیم و کرونا را فقط یک بلا ندانیم، میتوانیم این اتفاق را به چشم یک تجربه ببینیم که قرار است حتی مسیر کلی زندگی ما را تغییر دهد. خدا هم فرموده که وقتی آدمی را امتحان میکنیم یا او را به چیز سختی آزمایش میکنیم، خیال میکند که او را فراموش کردهایم. در حالی که چنین نیست و حکمت خدا بالغ بر تمام چیزهایی است که نمیدانیم.
کرونا نیز یکی از امتحانات سختی است که بشر باید آن را پاس کند. کرونا داشتهها و نداشتههای ما را یادآوری خواهد کرد. بعد از گذشت ده ماه که قاضی دید رسانهها فعال شدهاند، گفت برای سلیمانی رای صادر نمیکند. او گفت: هیئت ژوری میتواند در این باره نظر دهد.
فعال بودن رسانه نیز سبب میشد نتوانند هر رای و نظری را صادر کنند. پیش از این نیز، در مقالهای که نیچر چاپ کرده بود اشاره شده بود که این کار جرم نبوده است. نهایتا باید جریمهای 500، 600 دلاری برای آن در نظر گرفته میشد.
داور به نفع گرفت!
بعد از تفهیم اتهام، وکیلم به من گفت که دو راه بیشتر نداری. اینکه فرمی را امضا کن که طی آن سیتیزن آمریکا شوی و بعد از آن حق بازگشت به ایران و ارتباط با آنها را نخواهی داشت.
راه دوم هم اینکه بایستی و با دولت بجنگی چرا که بین 15 تا 20 سال زندان برای تو در نظر گرفته شده. قاضی هم که دیده بود بعد از ده ماه، به نتیجه نمیرسد خود را کنار کشید. با این کار احتمال تبرئه شدن من از صفر به 50 درصد رسید. هیئت ژوری نیز گفته بود 50 درصد احتمال بالایی است و اگر بتوانی خوب از خودت دفاع کنی و دلایلت را بیان کنی، احتمال تبرئه شدن وجود دارد. بعد از این ماجرا هم بحثهای محافظتی از سمت آنان بیشتر شد. در نهایت با زحماتی که وزارت امور خارجه، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات کشیدند، کار به خوبی انجام شد و به ایران بازگشتم.
هرکسی هر کاری میتواند، بکند
تقریبا یک ماه از بازگشت من به ایران، کرونا شروع شد. من احساس میکردم هرکسی باید در حوزه تخصص خود، کاری انجام دهد. بنابراین شروع به انجام فعالیتهایی در حوزه سلول درمانی کردیم.
من، سالها در این زمینه فعالیت کرده بودم و آشنایی نسبتا خوبی با این حوزه داشتم. در این اساس ما فعالیت خود را آغاز کردیم. 27 یا 28 اسفند بود که سلول ما آماده شد. آن را به یک بیمار فوق حاد در بیمارستان مسیح دانشوری تزریق کردیم. بعد از تزریق اول، بهبودی خاصی در بیمار حاصل نشد اما بعد از دوز دوم و سوم حال بیمار بهتر شده بود. ما نیز از نتیجه کار راضی بودیم.
من، سعی میکردم بالای سر بیماران حاضر شوم. با وجود اینکه عدهای این کار را خطرناک میدانستند، من خودم را از پزشک و پرستار مستثنی نمیدیدم و بعضی روزها در بیمارستان حاضر میشدم.
پس از بهبود بیمار اول، انگیزه گرفتیم و به فعالیت خود ادامه دادیم. روز چهارمی که برای تزریق بیمار دیگری رفتیم، یکی از بیماران بدحالی را دیدم که از آی سیو خارج میشد و به بخش منتقل شده بود. به لطف خدا ما نتیجه سلول درمانی را میدیدیم. میدانستیم که اینها تماما لطف خداست و نباید فراموش کنیم که:
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى
بعد از مدتی، پیک اول کاهش یافت. با کم شدن تعداد بیماران، ما نیز تا یک ماه هیچ پیوند سلولی نداشتیم. پیک جدید که شروع شد ما با کمبود هزینه مواجه شدیم چرا که هزینه فعالیتهای مرتبط با سلول، بسیار بالا بود و با افزایش روزانه قیمت نیز ادامه آن ممکن نبود.
فعالیتمان را به شکلی دیگر ادامه دادیم و به جای کار بر خود سلول، بر فراوردههای سلول متمرکز شدیم. فراوردههای سلول نیز قابلیتی همچون خود سلول دارند و ما بعد از مدتی از این فعالیت نیز نتایجی شبیه به آنچه در خود سلول میدیدیم دریافت کردیم. نکته مهم و اساسی، همان ضرب المثل قدیمی است که خواستن توانستن است. کرونا، با همه بدیهایش موهبت بزرگی برای ما داشت و آن هم خودباوری بود.
خودت را باور کن
کرونا این باور را در ما ایجاد کرد تا بدانیم چیزی از سایر کشورها کم نداریم. اگر چه ممکن است به جهت زیرساختی از آنها عقبتر باشیم اما باید بدانیم ابتدا مغزافزار است که حرف اول را میزند و بعد از آن سختافزار اهمیت پیدا میکند.
یعنی اگر خودمان را باور کنیم و کمی هم سرعت به این مغزافزار اضافه کنیم، اتفاقات خوبی را رقم خواهیم زد. کرونا به جهات زیادی برای ما تهدید نیز محسوب میشود و بدیهای بسیاری را نیز به همراه داشته است. باید بدانیم کرونا در زمینههای علمی، فرصت مناسبی برای خودباوری پیش آورده است.
فقط باید خودمان را دست کم نگیریم و بدانیم این دست کم گرفتن، عامل ترمز ما خواهد شد. همینطور در زمینههای مختلف علمی و غیر علمی از جمله مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز به دنبال حل مشکلات کشور باشیم.
و در نهایت به زعم بنده، خودباوری برای ما و کشور، رمز موفقیت است. اگر به این موضوع توجه داشته باشیم، نه زیر بار ظلم و ستم میرویم و نه کم میآوریم.
چامه، محلی برای شنیدن داستان موفقیت استارتاپهای ایرانی
پست های مرتبط
25 اسفند 1401
سیدمحسن موسوی دزفولی، استادیار امپریال کالج لندن، رویداد دوازدهم
در ادامه صحبتهای آقای امیراحمد حبیبی، آقای موسوی سخنرانی کردند سیدمحسن موسوی، فارغالتحصیل…
25 اسفند 1401
امیراحمد حبیبی، مدیر فنی استارتاپ مداد، رویداد دوازدهم
پیوند علاقه و تخصص با یکدیگر، سوخت موتور خیلی از آدمها و کارهای تاثیرگذار…
25 اسفند 1401
سیاوش صفاریانپور، کارگردان و برنامهساز، رویداد دوازدهم
خلاق، مبتکر، با استعداد و محبوب شاید ویژگیهایی باشند که سخت بتوان همه را…
24 اسفند 1401
شهاب جوانمردی، مدیرعامل فناپ، رویداد دوازدهم
شاید این روزها دسترسی به دنیایی پر از تجربه، ایدههای نوین و خلاقانه کمی…