سیدمحمدحسین سجادی نیری
سیدمحمدحسین سجادی نیری؛ مدیرعامل تکنوتجارت در چامه ۱۳
در مواجهه با مگاترندها زنبوروار عمل کنیم

سیدمحمدحسین سجادی‌نیری در چامه ۱۳ از چگونگی مواجهه با مگاترندها با کمک‌گرفتن از رویکرد زنبورعسل می‌گوید. سید محمدحسین سجادی نیری؛ مدیرعامل تکنوتجارت را به ستاد توسعه فناوری‌های نرم و هویت‌ساز و همچنین برنامه توسعه شرکت‌های خلاق می‌شناسند. برنامه‌ و دبیرخانه‌ای که توسط خود او طراحی و راه‌اندازی شد و بعدها توسط دیگران ادامه پیدا کرد. 

به نظر سجادی نیری مهم‌ترین چیزی که کشور در حال حاضر به آن نیاز دارد خطرپذیری است. اگر ما جسارت بازگو کردن ایده‌ها و نظراتمان را داشته باشیم آینده بهتری را رقم خواهیم زد. در ادامه داستان مواجهه با مگاترندها را از زبان سید محمدحسین سجادی مطالعه می‌کنیم.

 

رویکرد مواجهه با ابرروندها در زنبورعسل، مورچه و عنکبوت  

 

در طبیعت با سه موجود زنده مواجهیم که شباهت زیادی با آن‌ها داریم،  یعنی زنبور عسل، مورچه و عنکبوت. خیلی گول ظاهر ترسناک آن‌ها را نخورید. فرض می‌کنیم که هر کدام از این موجودات یک approach (رویکرد) به زندگی دارند. اگر قرار باشد، یکی از این موجودات را به عنوان موجود شبیه به خود انتخاب کنید، به سراغ کدام می‌روید؟

رویکرد زنبور در مواجهه با مگاترند

عنکبوت، مورچه یا زنبورعسل؟

ما هنگام مواجهه با اتفاقات جدید، سه رویکرد می‌توانیم داشته باشیم. یک رویکرد، مورچه است. مورچه بدون انتخاب، اولین چیزی که پیدا می‌کند به لانه خود می‌برد و از آن استفاده می‌کند. مورچه آن غذا را انبار و در یک فاصله زمانی از آن استفاده می‌کند. 

رویکرد دیگر، رویکرد عنکبوت است. عنکبوت به صورت‌ درون‌زا در محل خود به تنیدن تار می‌پردازد.  همان محل را برای زندگی و شکار شکل می‌دهد. عنکبوت بدون توجه به طبیعت و حق انتخاب، این رویکرد را دارد. رویکرد سوم، رویکرد زنبور عسل است که به صورت گزینشی، تعدادی گل را انتخاب می‌کند؛ از آن‌ها شهد می‌گیرد. در نهایت فرآوری و محصولی به نام عسل تولید می‌کند. تمام چیزی که می‌خواهم برای شما بگویم در دو جمله خلاصه می‌شود؛ ۱. در مواجهه با مگاترندها، روندها، ابرروندها و هر موضوعی که ارزش تحقیق کردن را دارد، زنبوروار عمل کنیم؛ ۲. در زندگی مسائل را مطالعه و بررسی کنیم و در نهایت درباره آن مسئله فرآوری داشته باشیم. 

 

ابرروند چیست؟

 

آینده‌پژوهان درباره ابر‌روندها و مگاترندها، مطالعات وسیعی انجام دادند. مانند مجموعه‌های تحقیقاتی مثل کمپانی بِین «Bain company»، کمپانی مک‌کنزی «Mckinsey Company»، دیلویت «Delloite»، مجموعه Future Today Institute، مرکز PWC و بسیاری از مجموعه‌های دیگر. اسنادی در مورد تحقیقات این مجموعه‌ها وجود دارد که هشت مطالعه را لیست کرده‌اند. اگر قرار بود که بر اساس سلیقه خودم به این کارهای پژوهشی و مستند امتیاز بدهم، رتبه اول را به خروجی کار مجموعه Deloitte، رتبه دوم را به مجموعه گارتنر (Gartner) و رتبه سوم را به Future Today Institute می‌دادم. خوب است که این منابع را مطالعه کنیم؛ اما یادمان باشد که نباید صرفا مقلد و استفاده‌کننده باشیم. بنابراین من ترجیح می‌دهم به جای اینکه از این مقالات برای ارائه استفاده کنم، نظر خود را در مورد ابر روند ارائه دهم. 

تحقیق درباره ابرروندها

پژوهش‌هایی در رابطه با مگاترندها

 

از دیدگاه من ابرروندها، فقط ابر‌روندهای فناورانه نیستند. در آینده نباید فقط به دنبال این باشیم که هوش مصنوعی، cloud computing (محاسبات ابری) یا Big Data (ابرداده) چه اتفاقی را برای ما به ارمغان می‌آورند. از دید من ابرروندها تاثیرات مجموعه فناوری‌ها بر زندگی بشریت هستند. آن چیزی که در آینده می‌تواند برای ما جذاب باشد، مجموعه فناوری‌ها،  مجموعه رفتارهای انسانی، حوادث و اتفاقات فرهنگی است که دست به دست یکدیگر می‌دهند و ابرروندها را رقم می‌زنند. 

۳ ابر‌روندی که  در حال وقوع  است: 


۳ ابرروند در آینده

۳ مگاترند در آینده

۱-زندگی در جهان فراواقعی

این ابرروند چیزی شبیه به پیش‌بینی‌های ژول‌ورن از آینده‌ای است که آن زمان خیلی تخیلی به نظر می‌آمد. این مجموعه اتفاقات و روندها دست به دست یک‌دیگر می‌دهد و مسیری را برای بشریت به ارمغان می‌آورد. این مسیر اتفاقات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بشریت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به دلیل تاثیر‌گذاری بالای ابر‌روندها، بهتر است در موردشان فکر کنیم و پیش‌بینی داشته باشیم. 

چند مثال بیاورم؛ دهه ۹۰ میلادی و سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ میلادی مفهومی با عنوان همگرایی Telecom و Media یا مخابرات و رسانه مطرح شد. آن زمان گفته شد که در آینده با شرکت‌هایی مواجه هستیم که نه صرفا مخابراتی‌اند و نه رسانه‌ای‌؛ بلکه ترکیبی از این دو هستند. رسانه‌هایی شکل می‌گیرند که قبل از آن در هلدینگ‌های رسانه‌ای بودند اما حالا در مجموعه‌های مخابراتی جای می‌گیرند و بالعکس، مجموعه‌های مخابراتی به سمت رسانه‌ای‌ شدن حرکت می‌کنند؛ رفته رفته نیز شاهد این موضوع بودیم و اتفاق افتاد.

در Big Five آمریکا که پنج شرکت بزرگ این کشور بودند، نتفلیکس پدید آمد که کسی تصور نمی‌کرد بتواند در مقابل این پنج غول آمریکا بایستد؛ ولی اکنون نقش امپراطوری این صنعت را ایفا می‌کند. نتفلیکس ابتدا با فروش CD شروع کرد و الان یکی از بزرگترین غول‌های تولیدات رسانه‌ای در دنیا است. از طرفی Verizon و AT&T (شرکت‌های مخابراتی آمریکا) یاهو را خریداری کردند و اتفاقات بزرگی را در شبکه‌های اجتماعی رقم زدند. زمانی که صحبت از ابرروندها می‌شود، منظور ما موضوعی است که تحت تاثیر عوامل مختلفی پدید آمده است. وقتی صحبت از مفاهیمی مانند جهان فراواقعی، تعریف جدید از انسان، هوش مصنوعی، برتری ربات‌ها، مفاهیمی مثل BMI و BCI یعنی Brain Machine interface و Brain computer interface (کاشت تراشه در مغز توسط ایلان ماسک) می‌شود ما را به سمت دنیای ماتریکسی سوق می‌دهد.

۲-تعریف جدید از انسان

یک مصداق برای تعریف جدید از انسان، بازی second life ساخته شده توسط شرکت  Linden Lab در سال ۲۰۰۳ است. در این بازی فرد در یک دنیای دیگر برای خود آواتاری می‌سازد و انتخاب جنسیت و بقیه ویژگی‌ها به اختیار اوست و به همین خاطر دانشگاه استنفورد به توسعه رویکردی در رابطه با حقوق و قوانین زندگی دوم می‌پردازد؛ با این توضیح که اگر فردی که این بازی را انجام می‌دهد فوت کند، ارث او متعلق به فرزندانش در این دنیا است یا در زندگی دوم؟ اگر فرد در این دنیا کارگر باشد و در دنیای دوم بازی رئیس جمهور چه تاثیری روی هم خواهد داشت؟ 

آقای ریموند کورزویل مفهومی را با عنوان singularity برای سال  ۲۰۴۵ پیش‌بینی می‌کند؛ طبق این مفهوم با دنیایی مواجه هستیم که سرعت فناوری و شکل‌گیری هوش در ربات‌ها انقدر رشد می‌کند که از انسان جلو می‌زند و با اصلاح فراهوش مواجه می‌شویم. در این دنیا ربات‌ها برترند یا انسان‌ها؟ در این دنیا مفهوم حکمرانی، رای‌گیری و انتخابات و مسائل دیگر اجتماعی و سیاسی چه معنایی خواهد داشت؟ به نظر شما می‌توانیم یک رئیس جمهور داشته باشیم که یک ربات باشد؟ در یک تصادف خیابانی که راننده ماشین ربات است چه کسی مقصر است؟ ما در مگاترندها با موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … روبرو هستیم. 

۳-تمرکززدایی و کثرت‌گرایی در مواجهه با مگاترندها 

آن‌چیزی که در اسناد مجموعه‌های تحقیقاتی که ذکر کردیم می‌بینید و با تمرکز بر تکنولوژی مفاهیمی به ما می‌خورانند یک عقبه و یک موضوعی را شامل می‌شود که این ترندها را ایجاد می‌کند. از بین این مسائل پشت‌پرده و اساسی یک مفهوم به نام تمرکززدایی و تکثرگرایی را انتخاب کردم. در مسئله ژئوپلیتیک (تأثیرات جغرافیای زمین بر سیاست و روابط بین‌الملل) اگر به حدود ۴۰۰۰ سال قبل برگردیم، با کشورهایی روبرو می‌شویم که کشورهای دیگر را تحت سلطه خود قرار داده بودند و فقط حدود ۵ امپراتوری وجود داشت.

 هرچه به زمان حال نزدیک می‌شویم و به قرن ۲۰ می‌رسیم، با امپراطوری عثمانی مواجه می‌شویم که آن هم شکسته می‌شود و به سمت کشورهایی با مرزهای محدودتر حرکت می‌کنیم. در حوزه انسانی چه اتفاقی می‌افتد؟ یک نفر در یک‌جای دنیا، پولی را خلق یا اصطلاحا  Mine می‌کند و یک نفر دیگر در نقطه دیگر دنیا آن را خرج می‌کند و بانک مرکزی نقشی ندارد. مفهوم decentralization به موضوعات دیگر نیز سرایت می‌کند، چه بسا انتخاباتی داشته باشیم که دیگر یک حکومت آن را برگزار نکند و مردم بر اساس small contract (قرارداد هوشمند) یا بلاکچین، بدون نظارت حکومتی در انتخابات شرکت کنند و یک نفر در انتخابات برنده شود و حکمرانی را شروع کند.

 

وسعت یا عمق؟

کتاب وسعت یا عمق

کتاب وسعت یا عمق

 

تمرکززدایی در حوزه‌های مطالعاتی نیز کاربرد دارد. کتاب وسعت یا عمق را اپستین در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد. در این دنیای به شدت تخصصی، آیا تمرکز بر موضوعات جذاب است یا وسعت داشتن و از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن؟ این موضوع از بچگی یک چالش ذهنی برای من بود. من متولد سال ۵۷ هستم و خودم را دهه شصتی می‌دانم؛ جزو بچه‌هایی که با محدودیت‌های اقتصادی و دوران جنگ بزرگ شدند. اولین مداد اتودی که داشتم مربوط به سال سوم دبستان بود که پدرم بعد از سه سال شاگرد اول شدن، برایم خرید و بجای یک اتود ساده یک اتود دو زمانه برای من خریداری کرد و من در پوست خود نمی‌گنجیدم؛ حتی تعداد لباس‌هایی که برای سال نو می‌خریدیم را به یاد دارم.

ترمیناتور ۲

ترمیناتور ۲ و تکنولوژي

ترمیناتور ۲ و تکنولوژي

 همه ما از این خاطرات محرومیت‌های دهه شصت خسته شده‌ایم؛ اما با وجود محرومیت‌های حوزه ویدئو، VHS (سیستم ویدئو خانگی) در آن دوران یک فیلم به دست من رسید که برای دیدنش به‌ شرکت برادرم رفتم؛ فیلم ترمیناتور ۲، قسمت Judgment Day (روز داوری) بود. الان که به این فیلم فکر می‌کنم، درمی‌یابم که تاثیر زیادی در زندگی و نگاه من به تمرکززدایی داشته است. ترمیناتور سه خصوصیت ویژه دارد: ۱- بر اساس فناوری است و اساس فیلم‌های تغییر چهره از ۱۹۹۰ و از این فیلم شروع شد. ۲- چالش جدی برتری ربات‌ها بر انسان را به تصویر می‌کشاند و اساس فیلم روایت جنگ آینده بین انسان و ربات است. ۳- چالش زمان را طرح می‌کند و موجودی را به زمان قبل می‌فرستد تا از فردی مراقبت کند یا او را بکشد و حرکت در زمان را مطرح می‌کند. 

ارزش ۱۰ هزارمیلیاردی صنایع خلاق

من ۱۶بار فیلم ترمیناتور را دیدم و تاثیر شگرفی بر دید من نسبت به تمرکززدایی و وسعت بخشیدن به ابعاد زندگی داشت. آن زمان این سوال برای من ایجاد شد که چگونه می‌توان هنر را با تکنولوژی و اقتصاد ترکیب کرد؟ موضوعی که با گذشت زمان به آن رسیدم، «صنایع خلاق» یا «صنایع فرهنگی» بود. در دنیایی که ما تمرکزٰزدا و تکثرٰگراییم، حوزه‌های مرزی علوم، حوزه‌های جذاب و پر کاربرد هستند؛ حوزه‌هایی مانند مکاترونیک، بیوانفورماتیک تا پیوند بین اقتصاد و ریاضی یا تکنولوژی و هنر. به نظر من آینده دنیا شامل این حوزه‌های مرزی و متکثر است و باید در مورد آن بیندیشیم. 

ارزش بازار صنایع خلاق

ارزش بازار صنایع خلاق

حدود سال ۱۳۹۸ به یک جمع‌بندی رسیدم که اندازه بازار صنایع خلاق دنیا به ارزش ۱۰ هزار میلیارد دلار می‌رسد اما هیچ‌وقت جرات ارائه این را نداشتم، چرا؟ چون گارتنر و بقیه مجموعه‌های پژوهشی این را نگفته بودند. این برآورد نتیجه مطالعات من در حوزه صنایع خلاق و تجربه‌های پیشین من بود. حوزه‌ای که حدود ۱۴ سال از عمر خود را صرف آن کردم و احساس کردم این پیش‌بینی به وقوع می‌پیوندد؛ اما جسارت بیان آن را نداشتم. بالاخره طلسم ذهنی خود را شکستم و در مصاحبه با ایرنا این را گفتم و حدود یک‌ الی دو سال بعد تعدادی گزارش بیرون آمد و با تخمین نزدیک این عدد اعلام شد. 

 

آبروریزی در مجله فوربس

 
نکته مهم در مورد ابرروندها این است که هنوز اتفاق نیفتاده است و ما با مفهومی مواجهیم که بسیار متغیر است. پس جرات داشته باشیم و منتظر این نباشیم که دیگران در مورد آن چه می‌گویند و ما هم مورچه‌وار از آن استفاده کنیم؛ البته دنیا دنیای تعادل است و دنیای یاوه‌گویی نیست؛ ما نه باید مثل آن عنکبوتی باشیم که فقط اصرار بر ذهنیات خود دارد و نه مثل مورچه یا طوطی که هرچه به خوردشان می‌دهی را قبول می‌کنند و تکرار می‌کنند؛ باید مطالعه و در نهایت تحلیل کنیم. 
مجله فوربس

۴ مقاله که آبروی فوربس را برد!

چهار مقاله در مجله فوربز آمد و بعدا باعث آبروریزی برای این مجله شد:

1- داستان زندگی الیزابت هولمز-کلاهبردار اکوسیستم سیلیکون‌ولی

2- داستان آدام هیومن و ویورک

3-داستان هم‌بنیان‌گذار یکی از صرافی‌های رمز ارز 

4-داستان سیلیکون‌ولی بانک. 

این‌ها مواردی بود که فوربز راجع‌به‌ آن‌ها پیش‌بینی اشتباه داشت. ابا این وجود قدرت و جرات لازم را داشت و به خورد ما می‌داد و ما هم از آن استفاده کردیم. زمانی که سیلیکون‌ولی بانک شکست خورد تازه متوجه شدیم که فوربز نیز اشتباه می‌کند.

 در مواجهه با مگاترندها چگونه عمل کنیم؟ 

در یک‌ سال اخیر خیلی فکر کردم که به این سوال چه پاسخی بدهم و آن یک جمله است: ما باید خطرپذیر باشیم. اگر کشوری خطرپذیر باشیم، می‌توانیم در مواجهه با ابرروندها برنده شویم و خودمان ابرروند بسازیم. اگر خطرپذیر نباشیم، موج فناوری ما را خواهد برد.

خطرپذیری باید در زمینه‌های مختلف عملی شود؛ خطرپذیری در زمینه اجتماعی یعنی همه سلایق را بپذیریم و فرصت گفت‌وگو بدهیم؛ در حوزه سیاسی یعنی نگاه‌های مختلف را بپذیریم و فرصت انتخاب بدهیم؛ در حوزه اقتصادی یعنی نهادهای خطرپذیر را متعدد کنیم که در حال حاضر ۳۰۰۰ نهاد خطرپذیر نیاز داریم، درواقع به نهادهایی نیاز داریم که روی مجموعه‌های مختلف سرمایه‌گذاری کنند. در حوزه تکنولوژی باید به این درک برسیم که برای اعتماد به رویکردهای جدید نیاز به مجوزهای متعدد و فرآیندهای متعدد نیست.

باید بپذیریم انسان‌های جامعه و جوانان می‌توانند خطا کنند و در سال‌های گذشته از اعتماد به جوانان ضرر نکردیم؛ خطرپذیری شخصی نیز یعنی باید ریسک کنیم و جرات حرف‌زدن داشته باشیم.  

خطرپذیری در مواجهه با مگاترندها

خطرپذیری در مواجهه با مگاترندها

                     

۱- در مواجهه با مگاترندها زنبوروار عمل کنیم به ویژه در مورد موضوعاتی که قرار است آینده را رقم بزند. ۲-جرات داشته باشیم.۳-خطرپذیر باشیم و فرهنگ خطرپذیری را توسعه دهیم. 

سیدمحمدحسین سجادی‌نیری