هنر پویا، فعالیت خود را در سال 92 و با محوریت تولید انیمیشن آغاز کرد. اولین انیمیشن این گروه، شاهزاده روم بود که موفقیتهای خوبی را در اکران عمومی و همینطور جشنواره فجر کسب کرد. انیمیشن دومی که توسط این گروه تولید شد، فیلشاه بود که این انیمیشن نیز با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. هنرپویا تاکنون بیش از ۱۵۰۰ دقیقه انیمیشن ۲ بعدی و ۳ بعدی از جمله فیلم سینمایی، سریال و فیلم کوتاه تولید کرده است.
این یادداشت، ماجرای الگوی موفقیت مجموعه هنر پویا از زبان حامد جعفری است. الگویی که توانست مجموعههای مختلفی را به سمت ورود به این حوزه تشویق کند.
دعوایی که به تشکیل مجموعه منجر شد
تشکیل مجموعه هنر پویا، از یک دعوا شروع شد. سال ۸۸، ۸۹ بود که ما به همراه یک موسسه تولید انیمیشن، مشغول ساخت یک سریال انیمه برای تلویزیون بودیم.
در ساخت سریال با یکدیگر توافقاتی داشتیم و سر این توافقات در فرایند تولید به چالش خوردیم. پس از آن تصمیم گرفتیم بار دیگر تلاش کنیم تا بتوانیم مجددا با یکدیگر کار کرده و نحوه همکاریمان را تغییر دهیم. البته همیشه این اتفاقات هم در موسسات فرهنگی و هم اقتصادی در کشور وجود دارد که سبب میشود دو شرکت از یک شرکت به وجود بیایند. ما قصد داشتیم این الگو را تغییر دهیم. در واقع میخواستیم اولین جوینت ونچر (سرمایهگذاری مشترک) را در حوزه فرهنگ تجربه کنیم. به همین دلیل بعد از ساخت سریال دره زنجفیل، دوباره تلاش کردیم تا این الگوی موفقیت را تکرار کنیم.
اتفاقی که در مجموعه افتاد این بود که بعد از مدتها بحث با افراد مختلف به چهارچوبی رسیدیم و بنا شد مدل کسبوکارمان را هم تغییر دهیم. تا پیش از آن معمولا کارهایی که تولید میکردیم برای سفارش دهندهها بود. یعنی ایده و طرحی را آماده میکردیم و دست به تولید آن میزدیم. هزینهی آن نیز توسط سفارش دهنده پرداخت میشد که این سفارشدهنده، تلویزیون یا سایر موسسات بودند.
همان زمان تصمیم گرفتیم سراغ ساخت کار سینمایی برویم. تجربهای در فاصله ساخت دره زنجفیل تا این توافق داشتیم و کاری را برای یک نهاد فرهنگی که میخواست انیمیشنی سینمایی بسازد تجربه کردیم. پیش از ما، گروههای مختلفی قصد ساخت این پروژه را داشتند اما کار هربار به دلایل مختلفی متوقف شده بود. سال ۹۰، ما حاضر شدیم با مبلغی حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون این کار سینمایی را بسازیم.
تقریبا میتوان گفت ما تمام مبلغ و حتی بیش از آن را بابت ساخت کار هزینه کردیم تا با تولید آن بتوانیم به این فضا ورود کنیم.
اولین ایدهای که در مجموعه تحت عنوان خوشه خوشه ستاره که البته هیچوقت ساخته نشد. کارگاهی را تشکیل دادیم تا افراد تیم بر روی این ایده کار کند.
برخلاف رسانههای دیگر مثل سینما و تلویزیون که معمولا فرد محور هستند و تهیهکننده و کارگردان در آنها نقش مهمی را ایفا میکنند، کارهای حوزه انیمیشن، کمپانی محور هستند. همه ما یک انیمیشن را با کمپانی آن به یاد میآوریم. کمپانیهای بزرگی شبیه پیکسآرت، دیزنی و… .
قطعا نخواهید فروخت
مدتی که گذشت و بر روی ایده کار شد، خروجی ایده را در یک جلسه بررسی کردیم. وضعیت، نسبت به آن چه در ابتدا بود نیز بدتر شده است. یک ایده زمانی که میخواهد تبدیل به فیلم شود، ابتدا خلاصهای از آن درمیآید. بعد مراحل دیگررا طی میکند و سپس فیلمنامه نهایی نوشته میشود. این ایده، در مرحله خلاصه و اصلاح وضعیتش بدتر شد. این موضوع را با بچههای کارگاه مطرح کردیم و سبب مکدر شدن خاطر بچهها شد. به این نتیجه رسیدیم که از افراد متخصص در این حوزه مشورت بگیریم.
با افراد مختلف مشورت کردیم اما نتیجه مثبتی از این اتفاق نداشتیم. هیچکس رویکرد مثبتی نسبت به ماجرا نداشت. حتی یک نفر به ما گفت که من تضمین میکنم که این کار شما قطعا نخواهد فروخت!
خلاصه این ایده را کنار گذاشتیم. همان ایام تجربهای داشتیم از کاری که برای مجموعهای خارجی تولید کرده بودیم. از آن الگو استفاده کردیم و بر ایدهای که بیرون از مجموعه به ما پیشنهاد شده بود کار کردیم. خروجی آن، طرح اولیه انیمیشن شاهزاده روم بود.
بر پیش تولید این کار متمرکز شده بودیم. پیش از آن هم تجربه کار سینمایی داشتیم. این اولین باری بود که میخواستیم با هزینه خودمان کاری را تولید کنیم. هزینه کارهای سینمایی قبلی که پیش از این ساخته شده بود نیز توسط سرمایهگذار تامین شده بود. به همین دلیل تلاش کردیم اتمسفر کار سینمایی را بهتر بشناسیم. برای مثال، زمانی که ما شاهزاده روم را کار میکردیم، به حوزه موسیقی و صداگذاری توجه نداشتیم. در حالی که این دو از مسائل مهم در ساخت انیمیشن بودند.
این بار با نگاه دقیقتری وارد ارزیابی تولید شدیم. جالب آن بود که ما پروژه را با برآوردی حدود ۵۰۰ میلیون تومان شروع کردیم. وقتی کار تمام شد، بیش از یک میلیارد برای فیلم هزینه کرده بودیم.
ورود به جشنواره فجر
شاهزاده روم، با همه سختیها در مدتی که برای آن برنامهریزی کرده بودیم ساخته شد. ما تلاش بسیاری برای ورود این انیمیشن به جشنواره فجر کردیم. حتی با هیئت انتخاب صحبت کرده بودیم تا حاضر به تماشای فیلم شوند. البته این در شرایطی بود که هنوز بخشهایی از فیلم ما سیاه و سفید بود و جزئیات آن تکمیل نشده بود. به عنوان اولین اتفاقی که برای ما افتاد این بود که کار توسط هیئت انتخاب دیده و پسندیده شد. من و کارگردان هم دیپلم افتخار از جشنواره دریافت کردیم.
جشنواره که تمام شد شروع به برنامهریزی برای اکران کردیم. ما این کار را به کمک یک سرمایهگذار خصوصی تولید کرده بودیم و حالا به بازگشت سرمایه فکر میکردیم. وارد فضای اکران شدیم. با دو مشکل جدی مواجه بودیم. اول اینکه حمایتی در راستای کار تولید شده وجود نداشت تا بخواهیم آن را اکران کنیم. از طرف دیگر هم به دلیل توانی که صرف کار شده بود، باید هزینههای موجود را تامین میکردیم.
سراغ مراکز مختلفی رفتیم اما به نتیجه نرسیدیم و تصمیم گرفتیم تا نهایتا بخشی از سهام فیلم را بفروشیم. سهام فروختن فیلم هم اتفاقی پیش آمد. بعضی مسئولین سازمان سینمایی به کشور دیگری رفته بودند و شاهزاده روم در آن جا نمایشهای محدودی پیدا کرده بود. فیلم با استقبال خوبی از سمت آنان مواجه شده بود و قصد داشتند تا سهام آن را خریداری کنند. بعد که متوجه ایرانی بودن کار شده بودند، ما را به بنیاد فارابی ارجاع دادند.
به آن جا رفتیم و مدیر آن مجموعه هم کمک بسیاری به ما کرد و با ما قراردادی بستند که بخشی از سهام کار را خریداری کنند. البته این توافق به پرداخت پول نرسید زیرا تقریبا با ایام اکران مصادف شد. یکی از مشکلات دیگری که برای ما وجود داشت این بود که کسی حاضر به اکران آن نمیشد. منتقدین جشنواره هم دو دسته موافق و مخالف بودند و نظر میانی وجود نداشت. در نهایت یک شرکت پخش حاضر شد فیلم را بدون سرگروه اکران کند. کسانی که با حوزه فیلم آشنا باشند میدانند که اکران بدون سرگروه به معنای محدودیت در فضای اکران است.
توانستیم در هفتههای اولیه، اتفاقات خوبی را رقم بزنیم. این اتفاقات از کجا افتاد؟ در دوره کودکی ما، فیلمهای کودک خوب و پرفروشی در سینما بود اما در ۱۰/ ۱۵ سال اخیر هیچ فیلم کودک موفقی در سینما نداشتیم.
به دنبال گرفتن کمکهای ارگانی بودیم تا بتوانیم پول خوبی را به مجموعه تزریق کنیم و از آن در فضای اکران و اتفاقات مشابه آن استفاده کنیم. وارد این فضا که شدیم، متوجه شدیم که تفاهمی بین سازمان سینمایی و آموزش پرورش در مورد سینما تحت عنوان سینما، زنگ مدرسه وجود دارد. سراغ آموزش و پرورش رفتیم و به شرط گرفتن ده درصد از فروش، حاضر به حمایت از ما میشدند.
با فرض کنار گذاشتن و صرف کردن این هزینه شروع به طراحی تیم فروش کردیم که این کار تا پیش از این در سینمای ایران سابقه نداشت. به تعداد سینماها و شهرهای مهمی که در کشور بود برای فیلم نماینده معلوم کردیم. این نمایندهها کارهای مختلفی انجام میدادند و هماهنگی آنها تنها پیگیری از آموزش و پرورش جهت نمایش فیلم برای مدارس نبود. اتفاقات مختلفی را رقم میزدند و از ظرفیتهای تبلیغی شهر و اتفاقاتی که در آن جا وجود داشت در جهت نمایش اثر استفاده میکردند. این کار باعث شد تا فیلم ما در فضای منطقهای به خوبی شناخته شود.
شاهزاده روم؛ سرآغاز موفقیتهای بعدی
شاهزاده روم در سال ۹۴ جزو 10 فیلم پرفروش سال بود. تقریبا نزدیک به ۵ میلیارد فروش داشت و این اتفاق بزرگی بود. در زمان اکران آن نیز فیلم محمد رسول الله آقای مجیدی فیلم اول، ایران برگر دوم و شاهزاده روم که هیچکس امیدی به موفقیت آن در اکران نداشت در رتبه سوم قرار داشت.
حتی شرایط جوری بود که مدیر پخش ما زمانی که اکران فیلم را پذیرفت به ما گفت که من اینجا مینویسم که این فیلم ۱۰۰ میلیون تومان هم نخواهد فروخت و امیدی به موفقیت آن نیست. اما بحمدالله با تلاشهایی که اتفاق افتاد، شاهزاده روم توانست جای خود را در سینما بازکند. حتی الگوی موفقی برای فیلمهای بعد از خود در سینمای کودک باشد. فیلمهایی که برخی از آنها به موفقیتهای خوبی هم دست یافتند.
ما از این تجربه درس گرفتیم و قرار شد حالا که بازاری وجود دارد تلاش کنیم و طی ده سال خودمان را به نقطهای برسانیم که بتوانیم سالی یک فیلم برای اکران عمومی داشته باشیم. در جریان برنامهریزی برای این اتفاق، ناموفقیتهای زیادی هم شکل گرفت. برخی از آنها نیز توسط همکاران ما اتفاق میافتاد. برخی هم معتقد بودند که این فروش و استقبال خوبی که برای شاهزاده روم افتاده نیز یک اتفاق بوده و قرار نیست مجددا تکرار شود. در این مرحله دست ما بازتر شده بود و آن دوران سخت مالی را کنار گذاشته بودیم. برخلاف تمام حرفها، ما برنامهریزی را ادامه دادیم و در اولین گام فیلم فیلشاه را ساختیم. این بار شرایط بهتر شده بود و بعضی از افراد حاضر میشدند تا با ما همکاری کنند.
ما توانستیم فیلشاه را در نوروز 97 اکران کنیم. اکران این فیلم در آن سال موفقیت بزرگی بود. چرا که باید سازمان سینمایی، شورای صنفی و خانه سینما را با خود همراه میکردیم.
خوشبختانه به دلیل رویکرد مثبتی که نسبت به سابقه ما وجود داشت توانستیم فیلشاه را هم اکران کنیم و مجدداً موفقیتمان را تکرار کنیم.
تشکیل تیم فروش و ایجاد ظرفیت در شهرستانها باعث شد تا موفقیت شاهزاده روم را تکرار کنیم و فروش هشت و نیم میلیارد تومان را در سال 97 تجربه کنیم. علاوه بر این، فیلشاه رتبههای دیگری را هم کسب کرد. از آن جمله میتوان به گرفتن عنوان پرفروش ترین فیلم انیمیشنی تاریخ سینمای ایران اشاره کرد. فیلشاه همچنین جزو 30 فیلم پرطرفدار سینمای ایران از ابتدای پیدایش آن تا کنون قرار گرفت. این اتفاق خوب و بزرگی برای جامعه انیمیشن ایران بود.
نکته جالب دیگر این بود که فروش این فیلم در شهرستانها، 2 برابر فروش آن در تهران بود، اتفاقی که در سینمای ایران کمتر رخ میدهد. این مسئله نشان از اهمیت و کارکرد تیم فروش در شهرستانها دارد.
زمانی که شاهزاده روم را ساختیم همه اتفاقات پیش آمده به سمت ناامید کردن ما پیش میرفت. خیلیها فکر میکردند که ما نمیتوانیم موفق شویم و به صورت مستقل انیمیشنی این چنینی بسازیم. امروز، با تلاشی که همکاران جوان ما داشتهاند و همچنین با ایجاد شبکه فروش در شهرستانها، هنرپویا تبدیل به الگویی در این زمینه شده است. حتی امروزه افرادی برای مشاوره گرفتن به ما مراجعه میکنند و ما سعی میکنیم حمایتهایی که حتی آن زمان از خود ما نشده بود را در رابطه با تیمهایی که در ابتدای راه هستند، انجام دهیم.
مسئله مهمی که سبب موفقیت ما در این راه شد این بود که ما توکلمان را به خدا از دست ندادیم و تلاشمان را متوقف نکردیم. شاید گفتن این اتفاقات کلیشهای باشد اما تمام این مسائل در مجموعه برای ما رخ داده و معنا پیدا کرده است.
مخاطبت را بشناس!
نکاتی در فضای اکران وجود دارد که اگر هر کسی به آنها توجه کند میتواند به موفقیت در این عرصه دست پیدا کند. یکی از آن نکات این است که تعارفی بین مخاطب و مخاطب انتخاب شده برای عرضه فیلم وجود نداشته باشد. یکی از اتفاقاتی که رخ میدهد این است که منتقدین و ارزیابان فضای سینما به دلیل عدم شناختی که از فضای کودک دارند ممکن است ارزیابی دقیقی نسبت به فیلمها نداشته باشند. این مسئله در بسیاری از اوقات سبب عدم توجه به فیلمهای حوزه کودک میشود.
اما اگر ما مخاطب خودمان یعنی کودک را درست بشناسیم و همین طور از گامهای شناخته شدهای که در دنیا وجود دارد استفاده کنیم میتوانیم به موفقیت دست پیدا کنیم. نکته دیگر مسئله کسب تجربه از اتفاقهای گذشته است. برای مثال اتفاقی که در اکران فیلم شاهزاده روم افتاد این بود که ما تیمی را برای ارزیابی مخاطبان به سینماها ارسال کردیم حتی بعضا خودمان در سینما حاضر شدیم تا ببینیم واکنش و ارزیابی مخاطب کودک و بزرگسال به نسبت فیلم، تبلیغات انجام شده و پیام آن چه بوده است و این روند را در سایر فیلمها نیز پیاده کنیم.
نکتهای که برای ما اتفاق افتاد و شاید برای دیگران هم رخ بدهد این است که ما نمیخواستیم از راهکارهای موجود استفاده کنیم. ما قصد داشتیم در بازار کار جدید کنیم و مخاطبان جدیدی داشته باشیم و برای این مخاطب تلاشی جدی بکنیم.
شاید اگر ما طبق الگوهای مرسوم پیش میرفتیم، موفقیت چندانی به دست نمیآوردیم اما نکتهای که باعث موفقیت ما شد، خلاقیت بود. خلاقیت در مسیرهای فروش، در تبلیغ و… توانست به ما در موفقیت کار، کمک شایانی کند. شعاری که ما انتخاب کرده بودیم نیز در همین راستا بود. در ابتدا این شعار به افراد زیادی برخورده چرا که گفته بودیم فرزندان خود را با خیال آسوده به سینما بیاورید. اما همین شعار نظر بسیاری را هم به خودش جلب کرده بود و باعث ترغیب آنان به سینما شده بود.