سارا بانکی؛ مدیرعامل شرکت پمکو در چامه ۱۱، داستان موفقیت برند پمکو را میگوید. بانکی بعد از ۱۰ سال زندگی در کانادا و اخذ مدرک رشته منابع انسانی و رفتار سازمانی به ایران برمیگردد. این بانوی کارآفرین ایرانی پس از بازگشت با همکاری همسر خود دست به تاسیس پمکو (شرکت مشاوره مدیریت تجهیزات فیزیکی) میزند. مدیرعامل پمکو در مقطعی مجبور به ارسال نامههای تعدیل برای کارکنان میشود و در این رویداد از نحوه مواجهه با بحران تعدیل نیرو میگوید.
داستان موفقیت سارا بانکی و علاقه او به معلمی
من سارا بانکی هستم؛ مادر ۴ فرزند، مدرس دانشكده مديريت دانشگاه شريف و مديرعامل شركت پمكو. دكتری خود را در رشته مديريت منابع انسانی از دانشگاه تورنتو كانادا دريافت كردم. امروز قصد دارم داستان برند پمکو و چالشهای منابع انسانی که با آن مواجه بودیم را بگویم.
سارا بانکی از علایق دوران كودكیاش میگوید، از همان ابتدا آرزوی معلمی داشت و ریشه اين علاقه همچنان در شخصيت خانم بانکی باقی مانده است. سرانجام نهال دوران خردسالیاش رشد میکند و به درخت تنومندی تبديل میشود و سارا بانکی را به جایگاه استاد دانشگاهی میرساند. البته مدیرعامل پمکو در یک خانواده فرهنگی رشد کرده و شغل پدر و مادرش نیز در فضای آکادمیک و تدريس در جایگاه معلمی خلاصه میشود. این موضوع در آرزوهای خانم بانکی، بیتاثیر نبود.
سارا بانکی: از کودکی آرزوی معلمی در من شکل گرفت. بزرگتر که شدم، اشتیاق به تدریس در هر مقطع را داشتم و بعد از فارغالتحصیلی در دکتری به آموزش در دانشگاه روی آوردم. زمان تحصیل در تورنتو هم با فضای تدریس به دانشجویان آشنا شدم.
دو راهی بانوی کارآفرین بین اقامت در کانادا یا برگشتن به ایران
سارا بانکی در حالی که در مقطع کارشناسی دانشگاه شریف مشغول فعالیت بود، برای ادامه تحصيل به همراه همسرش عازم كانادا شد و مثل همه ايرانیهای دور از وطن، زمانی فرا رسيد كه بر سر دو راهی برگشتن و ماندن، قرار گرفت. سارا بانکی از این ایام میگوید:
مثل همه افرادی که مدتی تجربه زندگی یا تحصیل در خارج را دارند، من و همسرم بین دوراهی ماندن یا برگشتن به ایران مردد شدیم. از ابتدا با همسرم برای تحصیل به کانادا رفتیم و قصد برگشت داشتیم؛ اما بعد از ۱۰ سال این بازگشت برای ما دشوار بود. همه چیز و همه شرایط را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در ایران بودن، کار کردن و تعامل با مردم ایران است که به ما انرژی میدهد. از طرفی دانشی که ما در این ۱۰ سال به دست آوردیم در ایران کاربرد بیشتری دارد و در کانادا نیازی به پیادهسازی آن نبود.
تاسیس پمکو بعد از بازگشت به ایران
سارا بانکی پس از بازگشت به ايران در سال ۱۳۹۰، به دنبال آرزوهای دوران کودکی، عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف میشود. این بانوی کارآفرین ایرانی شركت پمكو را در همان سال به همراه همسرش تاسيس میکنند.
سارا بانکی به توضیح پمکو میپردازد: پمكو یک شركت مشاوره مديريت در حوزه دارايی فیزیکی است. این حوزه ممکن است که مبهم باشد؛ اصطلاح کلاسیک آن نگهداشت و تعمیرات است. پمکو به شرکتهای تجهیزمحور مثل پتروشیمی، معدن، نیرو و… آموزش و مشاوره میدهد. این آموزش و مشاوره در زمینه حفظ، مراقبت از تجهیزات و ارائه راهکارهای نگهداشت آنها است. با توجه به وجود تحریمها و مواجهه با چالشهای خرید قطعات و تجهیزات در کشور، ما به عمیق شدن و ریشهدار شدن این دانش در کشور روی آوردیم.
انصراف سارا بانکی از جایگاه هیئت علمی
همزمان با بزرگ شدن پمکو، سارا بانکی در دانشگاه تدریس میکند و متوجه میشود که نمیتواند این دو مسیر، یعنی کارآفرینی و تدریس را جلو ببرد. پمکو به مادری نیاز داشت که به صورت تمام وقت برای آن وقت بگذارد. سارا بانکی از هیئت علمی دانشگاه انصراف میدهد و مدیرعاملی پمکو را انتخاب میکند. البته ایشان با توجه به علاقهاش، تدریس صنعتی و دانشگاهی را به صورت غیررسمی ادامه میدهد. سارا بانکی به سراغ موضوع اصلی رویداد میرود و درباره کارکنان صحبت میکند.
استخدام و نگهداشت نیروهای جوان، اولویت پمکو
سارا بانکی: استراتژی منابع انسانی در پمکو استخدام افراد Junior (تازه کار) بود. افرادی که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدند یا ۱-۲ سال سابقه کاری دارند. این نوع نگاه در صنعت کمتر دیده میشد و ما قصد داشتیم خودمان به نیروها آموزش بدهیم تا متخصص شوند. همچنین این کار، انتقال فرهنگ تخصصی و سازمانی پمکو را از ابتدا برای کارکنان در پی داشت. این استراتژی اما و اگرهای فراوانی داشت؛ ما باید در استخدام بسیار دقت میکردیم زیرا افراد با استخدامشان وارد فرآیند آموزش تخصصی میشدند. در نتیجه شناسایی و استخدام اشتباه، باعث هدر رفتن انرژی و زحمات ما میشد و باید برای نگهداشت نیروهای جوان برنامهریزی میکردیم. هزینه جایگزینی نیروی جدید برای پمکو بسیار بالا بود.
طوفانهای ۱۳۹۸ دریای کسبوکارها را متلاطم کرد!
زن کارآفرین ایرانی، قصه موفقیت پمکو را میگوید؛ اينكه خانواده پمكو چگونه قد كشيد، تا اينكه به سال ۱۳۹۸ میرسد. پمكو شروع پرقدرتی در ابتدای سال داشت و در آستانه بستن قراردادهای بزرگ داخلی و بینالمللی بود. سارا بانکی سال ۱۳۹۸ را اینگونه روایت میکند:
در آن روزها استخدام نيرو تا حدود ۵۰ نفر هم رسيد. در نتیجه به نظر میآمد که زمان جهش بزرگ پمكو فرا رسیده است. اما آن سال در کشور اتفاقات غيرمنتظره زيادی رخ داد و طوفانها، دريای كسبوكارها را متلاطم كرد. اتفاقات آبان ماه كه اثرات جبرانناپذيری روی قراردادهای شرکت گذاشت. اتفاقی که انتهای سال افتاد، برای همه غیرقابل پیشبینی بود. سونامی كرونا، همه دنيا را به هم ريخت. خاطرتان هست؟ اميدوارم خاطرهاش كمکم در ذهنتان کمرنگ شود.
فرود پکمو از روی ابرها به سمت زمین
کرونا باعث شد که از روی ابرها به زمین بیاییم. قراردادها لغو شدند و انگار همه دنیا تعطیل شد. حوزه آموزش و مشاوره در بحرانها همیشه برای حذف شدن جزء اولینهاست. جای این زخم هنوز بر پیکر پمکو باقیست. در اسفند ۱۳۹۸ بعد از گذاشتن جلساتی با هيئت مديره، برای بقای پمکو مجبور به تعدیل نیرو شدیم، چون دیگر توانی برای ادامه کار با این تعداد پرسنل نداشتیم. این تصمیم برای هر مدیرعاملی سخت و طاقت فرساست، مخصوصا زمانی که تعدادی از بهترین نیروها را آموزش دادیم و پر از امید، آماده قرار گرفتن بر قلههای پیشرفت و کارهای بزرگ بودیم.
ارسال نامههای خداحافظی از پمکو به کارکنان
به خاطر کرونا در اواخر اسفند خبر ناگوار تعدیل نیرو را به صورت غیرحضوری به کارکنان دادیم. از طرفی میخواستیم سال جدید (۱۳۹۹) برای آنها با این خبر شروع نشود اما برای اینکه بتوانند از بیمه بیکاری استفاده کنند باید همان موقع اطلاع میدادیم. همچنین دولت تسهیلاتی را برای کارکنان در زمان کرونا در نظر گرفته بود که باید هرچه زودتر این خبر را به آنها میرساندیم؛ در گروه مجازی شرکت پیامی گذاشتیم:
«ما قصد بستن پمکو را نداریم اما به دلیل شرایط سخت فعلی، باید تعدادی از کارکنان را تعدیل کنیم. در مورد ادامه روند همکاری در عید تصمیم میگیریم اما نامه تعدیل برای همه کارکنان ارسال میشود. لذا مختارید که در مورد ادامه روند همکاری تصمیم بگیرید».
من در مدت چند ساعت، ۴۸ عدد از این نامههای تلخ نوشتم. با اسامی همه بچههایی که در نامهها بود کلی خاطره داشتم. در حین نوشتن، قصه زندگی تکتک افراد از جلوی چشمانم رد میشد. از تصور اينكه اين نامه در كنار سفره هفتسين آنها قرار بگيرد، قلبم به درد میآمد.
زخمی که با همراهی خانواده پمکو در حال درمان است
فروردین ۱۳۹۹ با کارکنان جلسه گذاشتیم و راهحلهای خلاقانهای را برای ادامه همکاری در نظر گرفتیم. با تعدادی از کارمندان به صورت پاره وقت مجددا همکاری را آغاز کردیم و هیئت مدیره و تعدادی از کارکنان خود را از لیست دریافت حقوق خارج کردیم. پمکو کار خود را با ۱۲ نفر شروع کرد. بعد از گذشت ۴ ماه وضعیت پمکو رو به بهبود رفت. همکاران پاره وقت را به صورت تمام وقت استخدام کردیم و سعی کردیم به وضعیت گذشته برگردیم. زخمی که بر پیکره پمکو وارد شد هنوز بهبود پیدا نکرده اما این زخم با یاری همه کارکنان رو به بهبود است.
مهاجرت مدیران میانی پمکو در ۱۴۰۰
سارا بانکی چالشهای بعدی را میگوید، از بحرانی که بخاطر مهاجرت تعدادی از مدیران میانی پمکو ایجاد شد:
این بحران برای تازهکارها ترسناک بود؛ آنها نگران بودند که تا الان این مدیران میانی بودند که با آنها همراهی میکردند و آموزششان میدادند و از این پس چه کسی این کار را انجام میدهد. ما توانستیم روحیه از دست رفته نيروها را با اين نگاه بازگردانیم كه ما يکبار ده سال پيش پمكو را ساختيم و حالا هم دوباره خواهيم ساخت، حتی اگر مديران بالادستی مانند یک كارشناس فعالیت کنند.
در بخشی از ارائه، سارا بانکی اشارهای کرد که در یک بازه زمانی حسابدار شرکت رفته بود و آن موقع جایگزینی برای او نداشتند. برای آنکه کار روی زمین نماند، خودش شخصا وارد میدان میشود و به انجام کارهایی از جنس فاکتور زدن و جمعبندی حسابهای شرکت و مسائل مالی میپردازد.
از برگشتن به ایران پشیمان نیستم
سارا بانکی: مشکلات زیادی بر سر راهمان بود. یکبار حتی تا مرز فروش ماشینمان برای وصول مطالبات شرکت هم پیش رفتم با آنکه شاید تصور زندگی یک خانواده با چهار فرزند و بدون ماشین سخت باشد و البته این اتفاق نیفتاد و قبل از فروش، مطالبات ما وصول شد.
خیلی از اطرافیان از ما میپرسیدند که با وجود این مشکلات از برگشتن پشیمان نشدی؟ در همه بررسیها و سبک و سنگین کردنها همیشه ایران برای ما در کفه ترازو، سنگینی کرده است. به قول همسرم، ايران مانند پدر و مادرمان است و برای ما زحمت کشیده است. فرزندان هيچگاه والدينشان را رها نمیكنند و در هنگام بیماری و نياز به مراقبت، کنارش میمانند. حتی اگر پدر و مادر، بیمهر، بداخلاق يا بیپول باشند، باید کنارشان بمانی و کمکشان کنی.