چهاردهمین رویداد چامه
خوش بُوَد، گر محک تجربه آید به میان
هر مسیری که به رشد ختم میشود، از دل چالشها گذشته است. در چامه ۱۴، این بار نه فقط درباره موفقیت، بلکه درباره همان مسیرهای ناهموار شنیدیم؛ جایی که تجربه، نقش راهنما را بازی میکند و شکستها، بخشی از فرایند یادگیریاند.
در این رویداد که روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شد، سه چهرهی شاخص کارآفرینی از تجربههایشان گفتند؛ از روزهایی که مسیر ساده نبود، اما ایستادگی، معنا داشت. آنها از تصمیمهایی گفتند که ساده نبودند، از لحظاتی که شاید میشد کنار کشید، اما ماندند و ادامه دادند.
در چهاردهمین رویداد چامه، افتخار همراهی جناب آقای بهروز فروتن، بنیانگذار محترم برند بهروز، جناب آقای مهدی فیروزان، مدیرعامل محترم شهر کتاب و همبنیانگذار فیدیبو و جناب آقای امیررضا ثابتپی، بنیانگذار محترم برند نامینو را بهعنوان سخنرانان داشتیم.
از معلمی تا برندسازی
در چامه ۱۴، بهروز فروتن از مسیری گفت که با آموزش آغاز شد و در دنیای تولید ادامه یافت. او معلمی بود که سالها پای تخته ایستاده بود، اما روزی تصمیم گرفت از کلاس درس بیرون بیاید و برند خودش را بسازد؛ برندی با پشتوانهی نگاه آموزشی، تعهد و مسئولیت اجتماعی.
او با صداقت از روزهایی گفت که برای شناساندن محصولاتش، از دوستان و آشنایان کمک گرفت تا محصولات «بهروز» را بخرند؛ چون فروشندهها هنوز شناخت و اعتمادی به این برند نداشتند. گفت که سالها تلاش کرد تا «بهروز» فقط یک محصول نباشد، بلکه نمایندهی یک محصول استاندارد در صنعت تولید غذا باشد؛ چون کیفیت، تنها چیزی بود که از آن کوتاه نمیآمد.
فروتن همچنین از روزی گفت که کارگاهش آتش گرفت. نه فقط تجهیزات سوخت، بلکه سالها زحمت دود شد. اما کنار نکشید. ایستاد، بازسازی کرد، و دوباره ساخت.
برای او، کارآفرینی فقط راهاندازی یک خط تولید نبود؛ ادامه همان مسئولیتی بود که روزی در مدرسه داشت: یاد دادن، تربیت کردن، و ساخت چیزی که ماندگار است. روایت او، تصویری روشن بود از نسلی که ساختن را بلد بود؛ حتی وقتی زمین زیر پایش خالی میشد، حتی وقتی شرایط با او یار نبودند.
تجارت، شفاف و بدون شعار
در چامه ۱۴، امیررضا ثابتپی از کارآفرینی گفت؛ نه بهعنوان داستانی پر زرقوبرق، بلکه همانطور که خودش تجربهاش کرده بود. از روزهایی گفت که برای ساختن برندش، از کم شروع کرد و با آزمون و خطا پیش رفت. او تعریف کرد که چگونه از دل تلاشهای مداوم و باور شخصی، برند «نامینو» شکل گرفت؛ برندی که حالا یکی از بازیگران اصلی صنعت غذای آماده در ایران است.
ثابتپی درباره تجربههایی گفت که همیشه آسان نبودهاند؛ از تصمیمهایی که در نگاه دیگران محل بحث بوده و از مواجههای که گاهی بهجای تشویق، با قضاوت همراه شده است. او اما با صداقت تأکید کرد که نقش خودش را همیشه شفاف دیده: یک کاسب. کسی که مسئول انجام کار است، نه تفسیر آن.
در بخشی از صحبتهایش، از فضای عمومی، فشارهای اجتماعی و باورش به ماندن گفت. مهاجرت را انتخاب نکرده، چون بهگفتهی خودش «ساختن در ایران، هرچند سختتر، اما واقعیتر است».
او بیپرده گفت، بیواسطه شنیده شد و یادآور شد که مسیر موفقیت، همیشه با تشویق همراه نیست، گاهی فقط باید ادامه داد؛ بیهیاهو، بیتظاهر، اما با مسئولیت.
از ترور در بیروت تا راهاندازی زیستبوم فرهنگی
در چامه ۱۴، مهدی فیروزان از تجربهای آغاز کرد که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر داد. او روایت کرد که چطور در بیروت، هنگام مأموریت بینالمللی، خودروی حاملش هدف گلوله قرار گرفت و جان سالم از یک عملیات تروریستی بهدر برد. تجربهای که مرز میان زندگی و مرگ را به او نشان داد، اما باعث نشد از کار کردن، ساختن و پیش بردن باز بماند.
فیروزان در ایران، بخش بزرگی از عمر حرفهایاش را صرف ساخت و توسعه نهادهایی فرهنگی کرد؛ از مدیریت شهر کتاب تا همبنیانگذاری فیدیبو. او در چامه از دغدغهاش برای گسترش دسترسی عمومی به کتاب، تولید محتوای دیجیتال و لزوم توسعه زیرساختهای فرهنگی در کشور گفت. با زبانی روشن و بیتکلف از تجربیاتی گفت که در مرز میان سنت و نوآوری ایستادهاند؛ مسیری که فرهنگ را به آینده گره میزند. مسیر او، ترکیبی بود از پایداری، ابتکار و باور به اینکه فرهنگ، زیربنای ماندگاری یک جامعه است.
چامه ۱۴ شاید یک رویداد یکروزه بود، اما آنچه در آن گفته شد، ماندگارتر از زمان و مکانش بود. این روایتها نهفقط برای شنیدن، بلکه برای ساختن فردا بودند.
ما در چامه ۱۴ تلاش کردیم بستری بسازیم برای گفتوگوی واقعی؛ گفتوگویی میان نسلی که ساخته و نسلی که در حال ساختن است.
این مسیر، ادامه دارد؛ چون کارآفرینی پایان ندارد.