رضا قربانی، راه پرداخت
رضا قربانی هم‌بنیان‌گذار راه‌کار در رویداد چامه ۱۳
مزیتی به نام تنبلی

چرا رضا قربانی تنبلی را ستایش می‌کند؟

 رضا قربانی؛ هم‌بنیان‌گذار رسانه راهکار، در چامه ۱۳ تمام پیشرفت‌های عرصه تکنولوژی را تلاشی برای رسیدن انسان به غایت تنبلی می‌داند. رضا قربانی گوشزد می‌کند که باید بدانیم زندگی کردن جزئی از کار نیست و کار جزئی از زندگی است و باید زندگی کردن را یاد گرفت. در ادامه  این کارآفرین ایرانی به شرح گزاره تنبلی می‌پردازد و چالش پارادوکسیکال بین کارایی در متون علمی و تنبلی را مطرح می‌کند.

رضا قربانی هم‌بنیان‌گذار رسانه‌نوآوری راه‌کار (راه پرداخت، عصر تراکنش، کارنگ) است. قربانی تجارب ارزشمندی در حوزه رسانه دارد و به صورت حرفه‌ای در حوزه فناوری، روزنامه‌نگاری کرده است. این کارآفرین ایرانی مولف چندین کتاب در زمینه‌های بانکداری الکترونیک، بانکداری دیجیتال و چیزهای دیگر است. در چامه ۱۳ با موضوع مگاترند، رضا قربانی درباره قصه تکنولوژی صحبت کرد.

انسان نیز به صورت ذاتی تمایل به تنبلی دارد


امروز قرار است درباره موضوعی که به نوعی خط قرمز به شمار می‌آید صحبت کنم. این مقوله از آن دسته موضوعاتی است که همه به سمت آن نمی‌روند و آن «تنبلی» است.  نمی‌دانم در جمع کسی هست که اساسا تنبلی را دوست نداشته باشد؟ یعنی بگوید که تنبلی اساسا چیز بدی است؟ من برای اینکه یک disclaimer (تکذیبیه) بدهم تصویر دیشب خودم را نشان می‌دهم. این تصویر دیشب من در باشگاه است؛ من به معنای مرسوم آدم تنبلی نیستم، ورزش می‌کنم و تحرک زیادی دارم. افرادی که من را می‌شناسند این موضوع را تایید می‌کنند که آدم تنبلی نیستم. پس این سوال پیش می‌آید که چرا موضوع صحبت باید تنبلی باشد؟

رضا قربانی

رضا قربانی و ورزش

 از یک دونده دو استقامت پرسیدند که آیا تا‌به‌حال احساس کردید که دویدن برای شما سخت باشد؟ دونده گفت: «بله، هر روز این حس برای من وجود دارد». برای افرادی که از دور به یک دونده نگاه می‌کنند، تصورشان این است که دونده کار راحتی را انجام می‌دهد. در بدنسازی لحظه‌ای می‌رسد که ناتوانی تمام وجود ما را فرامی‌گیرد اما باید ادامه داد. یعنی درد تمام وجود ما را فرا می‌گیرد و باید به وزنه‌ زدن ادامه دهیم. 

همانطور که طبق قوانین فیزیک، جهان تمایل به بی‌نظمی و آنتروپی دارد، انسان نیز به صورت ذاتی تمایل به تنبلی دارد. با این تفاسیر تا به امروز در هیچ جایی کسی از تنبلی تعریفی نکرده است. در آیین‌ مسیحیت تنبلی یکی از ۷ گناه کبیره است. در اسلام تعبیر خوبی از آن نشده است و در خیلی از مکاتب فکری تنبلی را طرد کرده‌اند. اگر ادبیات کودکی و دوران زندگی خود را نیز مرور کنیم همه و همه از کار کردن صحبت کرده‌اند.

 

 چرا می‌خواهم درباره تنبلی حرف بزنم؟ 

قبل از پاسخ به این سوال می‌خواهم یک قصه شخصی را برای شما تعریف کنم. خیلی از ما ممکن است، دارای مشکلات شخصی‌ باشیم که حاضر نباشیم درباره آن‌ها صحبت کنیم. من فکر می‌کنم این اولین باری است که من در یک جمع عمومی از مشکل شخصی خود صحبت می‌کنم. گاهی اوقات که فشار کاری بر روی من زیاد است، رفتاری در من شکل می‌گیرد که آن را قهر سکوت می‌نامم. در این مواقع من حرف نمی‌زنم و حتی با عزیزترین نزدیکانم صحبت نمی‌کنم؛ تا مدت‌ها نمی‌دانستم که این رفتار چقدر برای نزدیکانم آزاردهنده است. با اینکه معتقد بودم که هیچ عشقی با سکوت زنده نمی‌ماند بارها و بارها در این چاه می‌‌افتادم. 

تنبیه سکوت

قهرسکوت

کارآفرینی و قهر سکوت

شاید تصور کارآفرینی که از محل کار خود به رختخواب برود و ساعت‌ها در زیر پتو بماند و حاضر نباشد از این وضعیت خارج باشد امری غیرممکن است. در کتاب‌های مدیریتی درباره این موضوعات و افسردگی کارآفرینی صحبتی نمی‌شود.؛  یکی از مقالاتی که به صورت تصادفی در ترجمان دیدم، این پدیده را شرح می‌داد.   طبق گفته این دختر، قهر سکوتِ پدرش تا ۶ ماه طول کشید و با اعضای خانواده صحبت نکرد. آخرین باری که این اتفاق برای پدر او افتاد، در بیمارستان بود و دختر به عیادت پدر رفت و پدر باز هم حرفی نزد و روی خود را برگرداند و در نهایت مُرد. قهر سکوت برای کسانی که قهر می‌کنند نیز یک بیماری آسیب‌زننده و ویرانگر است.  

در کتاب‌های مدیریتی هیچ‌وقت درباره این موضوع و بیماری صحبتی نشده است. در این کتاب‌ها مدام توصیه می‌شود که صبح از خواب بیدار شوید و با تلاش فراوان به جلو بروید؛ این‌که آخر ماجرا چیزی نیست را هم کسی نگفته است. وقتی به آن مرحله می‌رسید و با یک تصویر خالی مواجه می‌شوید، به آن بیماری دامن می‌زند و حرف‌ زدن برایتان مشکل می‌شود. برای یک کارآفرین و کسی که کارش ارتباط است، بسیار مشکل است که در این چاه‌های شخصیتی گیر بیفتد.

معضلی به نام از خود بیگانگی

من این موضوع را با خود مرور می‌کردم چرا این اتفاق می‌افتد؟ مسئله‌ای که انسان‌ها با آن درگیر هستند و ۱۰۰ سال اخیر به شدت درگیر آن هستند از «خودبیگانگی» است. از خودبیگانگی در حال تبدیل به یک بیماری بزرگ است که خیلی از ما دچار آن هستیم و از دل کار بیرون می‌اید. از خود بیگانگی ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال پیش وجود نداشت یعنی کار و زندگی با یکدیگر عجین‌ بودند. درست از زمانی که ماشین‌های بخار، اتوماسیون و هوش مصنوعی پا به میدان گذاشتند، بین ابزار و انسان‌ها مرز مشخصی به وجود آمد.

از خودبیگانگی

از خودبیگانگی

این مسئله مرزبندی بین کار، فراغت و زندگی را رقم می‌زند، یعنی الان دارم کار می‌کنم، الان دارم زندگی می‌کنم و این‌ها جدای هم است. از طرفی با پیشرفت ابزارهای کار در سال‌های اخیر، این مرزبندی نیز در حال از بین رفتن است؛ به طور مثال ممکن است در خانه باشیم و با تلفن همراه مسائل کاری را پیش ببریم. حدود ۲۰ درصد از انسان‌ها نیز در دستشویی هم از تلفن همراه خود استفاده می‌کنند.

از خودبیگانگی یکی از مواردی است که هر کارآفرین یا شخص عادی با آن مواجه می‌شود و بیماری به شدت خطرناکی است. ما همیشه به بیشتر دویدن و کار کردن تشویق شده‌ایم به این شکل که اگر یک چیز سخت و دور است، باید بیشتر تلاش کنیم. از طرفی دنبال این هستیم که مشکلات را آسان کنیم و با رویکرد تنبلانه کارهای خود را جلو ببریم. این تناقض باعث می‌شود که به سمت از خودبیگانگی حرکت کنیم.

دوران کرونا و تنبلی

ستایش تنبلی

راجع به تنبلی یا به تعبیر دیگر بطالت حرفی زده نمی‌شود تا اینکه پژوهشگری به نام برتراند راسل مقاله‌ای نوشت و در دوران رکود (دوران کرونا) نیز کتابی به نام در ستایش بطالت را نگارش کرد. در این دوران  آدم‌ها بیکار شدند و کاری نمی‌توانستند انجام دهند. یعنی این کرونا بود که مانع از کارکردن آدم‌ها شد اما در دورانی که افراد غالبا متوقف شدند، راسل به نگارش این مقاله پرداخت. بعد از دوران کرونا نیز این اتفاق افتاد یعنی انسان‌ها از محیط کارشان دور شدند و دورکاری اتفاق افتاد. ما یاد گرفته‌ایم که چطور کار کنیم نه اینکه چطور کار نکنیم و این خیلی خطرناک است.

تناقض بین تنبلی و کارایی

ما در حال تبدیل‌شدن به انسان‌هایی هستیم که باید تمام طول روز را کار کنیم، این بیماری برای کسانی که در حوزه تکنولوژی کار می‌کنند، شدیدتر و خطرناک‌تر است. یک فرد که کار صنعتی انجام می‌دهد برای انجام کار خود باید به یک مکان مشخص برود، اما در فضای دیجیتال با لامکانی مواجه هستیم.. در فضای دیجیتال ما همه جا در حال کار هستیم و این کار کردن بدون وقفه زمانی ما را به خود می‌آورد که به مرگ می‌رسیم.

در دوران کرونا زمانی که افراد بستری‌ شدند و بهبود یافتند حالشان دگرگون شد. آن موقع تازه متوجه می‌شویم که تا امروز با زندگی که به ما داده شده چکار کردیم؟ در کتاب‌های مدیریتی درباره کارایی و اثربخشی صحبت می‌شود؛ کارایی یعنی چی؟ یعنی با کار کمتر، نتیجه بیشتر بگیریم؛ کار کمتر یعنی تنبلی بیشتر؛ تناقض در دل این ماجرا است. ما مدام در حال تلاش هستیم که کار کمتری انجام دهیم و نتیجه بیشتری بگیریم و از آن طرف تنبلی را یک رذیلت و کارکردن را یک فضیلت می‌دانیم. این تناقض عجیبی است که مدام آن را با خود حمل می‌کنیم. اینکه تنبلی یک رذیلت است از کجا آمده؟

سبک زندگی پادشان و تنبلی

در قرون وسطی، اربابان یک زندگی تنبلانه داشتند اما همه را به کار بیشتر تشویق می‌کردند. این تشویق به کار بیشتر برای تقویت زندگی تنبلانه خودشان بوده است.
در حال حاضر نیز ابزار هوش مصنوعی و تکنولوژی را به آنها می‌دهیم که بیشتر کار کنند و نتیجه بیشتری بگیریم. به یک چیز توجه نکردیم! اینکه این انسان‌ها اگر با خود تنها شوند چکار باید کنند؟ حدود ۶۰ سال پیش سینما و رسانه‌ها انقدر بی‌اعتبار نبودند.
زمانی که افراد از محل کار برمی‌گشتند، خود را با تلویزیون سرگرم می‌کردند و به این فکر نمی‌کردند که به چیزی که نگاه می‌کنند نمی‌شود اعتماد کرد و راحت بودند. در ۱۰ سال اخیر اعتماد انسان‌ها به رسانه‌ها رو به کاهش است و دیگر به راحتی نمی‌توانیم تلویزیون نگاه کنیم و  این در همه دنیا وجود دارد. چه اتفاقی افتاده است؟ در اصل سرگرمی‌های ما کمتر شده است. 
 

انیشتین و سبک‌زندگی او

سبک زندگی انیشتین

سبک زندگی انیشتین

درباره انیشتین و سبک زندگی آن ممکن است چیزهایی را شنیده باشید. انیشتین تنبل بود اما نه آن تنبلی که ما از آن حرف می‌زنیم؛ اساسا آدم تنبلی بوده است. در کتاب «آداب روزانه: روز بزرگان چگونه شب می‌شود؟»  که  «میسن کاری» آن را نوشته است، توضیح می‌دهد که انیشتین چون آدم تنبلی بود، دنبال راه‌حل‌های ساده می‌گشت. از دانشگاه که محل کارش بود پیاده به سمت خانه قدم می‌زد، قیلوله بعد از ظهر خود را داشت و زندگی خود را به جلو می‌برد.  

به کجا چنین شتابان!

شعر به کجا چنین شتابان دکتر شفیعی کدکنی

شعر به کجا چنین شتابان دکتر شفیعی کدکنی

در ادبیات فارسی من یک شعر را خیلی دوست دارم که آقای شفیعی‌کدکنی آن را سراییده است و کل زندگی ما خلاصه در این شعر است. به کجا چنین شتابان؟ انگار همه ما در یک شتاب افتادیم و مدام در حال بیشتر دویدن هستیم؛ مثل مقوله مهاجرت که امروز مطرح می‌شود و فرد فقط دنبال رفتن است، اما نمی‌داند به کجا برود. ما داریم به آدم‌هایی تبدیل می‌شویم که فقط برویم، اینکه به کجا برویم برای ما موضوعیت ندارد. دنبال چه فرصتی می‌رویم مهم نیست و فقط به دنبال فرار از تهدید هستیم مثل آدم‌هایی که در دوران جنگ‌جهانی به دنبال فرار از موقعیت بودند.    

مهاجرت با چه هدفی؟

این موضوعی است که من حدود ۲۰ سالی که وارد دانشگاه شدم با آن مواجه هستم. وقتی وارد دانشگاه شریف شدم، افرادی بودند که از همان روز اول برنامه رفتن داشتند. من مهاجرت را پدیده بدی نمی‌دانم زیرا افراد دنیا را می‌بینند اما آدم‌ها می‌روند و فقط هدف رفتن است.

یک مقاله در روزنامه هم‌میهن من نوشته بودم به عنوان فارسی‌زبان‌های بی‌وطن؛ اینطور نوشتم که ما فارسی‌زبانانی را خواهیم داشت که فارسی حرف می‌زنند اما دیگر وطنشان ایران نیست. از من شکایت شد که تو داری به فارسی‌زبانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند توهین می‌کنی. من گفتم شما ببینید این درست است یا نه؟ این افراد رفته‌اند و دیگر ایرانی نیستند.  در کشورهای بزرگی مثل چین و هند که مهاجر زیادی داریم این اتفاق نیفتاد و افراد برای رفتن نمی‌روند و ارتباط با کشور حفظ شد و برای گشتن به دنبال فرصتی رفته‌اند. در فضای کارآفرینی نیز ما چقدر با این تهدید مواجهیم؟

راه‌حل برای مواجهه با این مسائل چیست؟ 

خیلی ساده بگویم، راه‌حلی ندارم! در واقع این مسئله‌ای است که هر روز با آن درگیر هستیم و مثل خوره ما را می‌خورد. من راه‌حل مشخصی ندارم اما این یک دعوت است که مدام کار کردن را تکرار نکنیم. گاهی اوقات کار نکردن هم اتفاق خوبی است و شاید این را باید از بچگی شروع کرد. آموزش کارآفرینی از بچگی خوب است اما در کنار آموزش‌های لذت‌بردن از زندگی. من ۴۰ سالم است و در همه این سال‌ها که آموزش دیدم؛ در آموزش و پرورش و  نظام آموزش عالی در مورد کار کردن صحبت کردند. درس پرورشی که داشتیم که معلم یا نمی‌آمد یا برگزار نمی‌شد و همیشه از پرورش عبور می‌کردیم و توجهی به آن نمی‌کردیم.

نمودار قیمت طلا

نمودار قیمت طلا از ۲۰۰۵-۲۰۲۳

این نمودار نوسان قیمت طلا در ۲۰ سال گذشته است. برای اینکه بگویم تنبلی گاهی اوقات چیز بدی نیست؛ ۱ کیلو طلا در سال ۲۰۰۱ معادل ۸۶۰۰ یورو بوده است یعنی حدود ۱۰۰۰ تومان الان در سال ۲۰۲۳، ۱ کیلو طلا معادل ۵۶۸۰۰ یورو است. طلا همان  ۱ کیلو است و چیزی تغییر نکرد و تورم را هم کنار بگذاریم. در فضای کارآفرینی خصوصا تکنولوژی ما همیشه نگاه بدی به افرادی که در حوزه ملک بوده‌اند داشتیم. طلا هیچ کاری نکرده و ارزشش تغییر نکرده و قیمتش بالا رفته است.  کسانی که در سال ۲۰۰۱ یک کیلو طلا را بجای ۱ یورو انتخاب کردند بدون اینکه کاری کنند سرمایشان چند برابر شد.    

زندگی کردن را باید یاد گرفت؛ کار بخشی از زندگی است نه زندگی بخشی از کار.