هشتمین رویداد چامه با موضوع تصمیم‌گیری جسورانه
تحول در زندگی با یک قمار عاشقانه

در دنیای پیچیده امروز بارها در موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم که باید دست به انتخاب بزنیم. جهانی که با سراسر ابهام و عدم‌قطعیت همراه و عواقب انتخاب ما نامعلوم است. همین موضوع باعث می‌شود که نیازمند راهکاری برای تصمیم‌گیری جسورانه باشیم. با این حال چگونه باید یک تصمیم مهم گرفت؟ چطور باید تصمیمات گذشته را ارزیابی کرد؟ کدام تصمیمات شانس موفقیت بیشتری دارند؟ در هشتمین رویداد چامه با موضوع تصمیم‌گیری جسورانه درباره مهمترین رکن زندگی یعنی «تصمیم‌گیری» بحث‌ و گفت‌وگو شد. مهدی فیروزان، مدیرعامل شهر کتاب؛ سروش صلواتیان، فعال اجتماعی و مدیر جازکالا؛ آرزو خسروی، مدیرعامل فرش‌آنلاین و پویا منصوری، مدیرعامل مهبانگ از تصمیمات مهم زندگی و جسورانه خود می‌گویند. 

 

مهدی فیروزان؛ مردِ خستگی‌ناپذیر عرصه فرهنگ و کتاب‌خوانی 

 

مهدی فیروزان؛ موسس و سرمایه‌گذار بیش از ۱۷ استارتاپ حوزه فرهنگ و کتابخوانی در هشتمین رویداد چامه به بیان تصمیمات جسورانه خود پرداخت. این کارآفرین ایرانی از داستان موفقیت و شکست‌های خود در چامه گفت. مهدی فیروزان در مقطعی از زندگی خود تصمیم به فروش خانه می‌گیرد و مستاجر‌شدن را انتخاب می‌کند. فیروزان با این تصمیم، به سرمایه‌گذاری روی تاسیس یک استارتاپ روی می‌آورد. مهدی فیروزان در سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد. او به شوخی پیوند میان پدر و مادرش را که هر دو معتمد و متدین بودند، وصلت میان یاقوت و طاقوت می‌داند زیرا پدر او از نسل قاجار و مادرش روحانی‌زاده بود. 

فیدیبو، به‌خوان، لایوبوک، میزوکار، جاروب و… از جمله استارتاپ‌هایی هستند که فیروزان در تاسیس یا سرمایه‌گذاری روی آن‌ها نقش اساسی داشته است. مهدی فیروزان از نحوه ورود خود به اکوسیستم استارتاپی کشور می‌گوید:«یکی از دوستان پیشنهاد راه‌اندازی کتاب‌الکترونیک را به زبان فارسی به من داد و در سال ۹۰، فیدیبو باعث شد که من وارد اکوسیستم استارتاپی شوم». مهدی فیروزان با تمام موفقیت‌های زیادی که در زندگی خود کسب کرده است از یک تجربه شکست در حوزه مد و فشن می‌گوید. فیروزان داستان شکست خود را این چنین بیان می‌کند:«شاید یک مورد اقتصادی شکست خورده در زندگی‌ام مربوط به همین فروشگاه‌ها بود. مطالعات من در این ایده درست نبود بلکه صرفا یک فعالیت احساسی بود».  

 

جازموریان تنها نیست

 

سروش صلواتیان زاده شهر همدان است و به دلیل سبک زندگی مردم همدان از کودکی اهل ورزش و سنگ‌نوردی بود. صلواتیان هر مقطع دوران ابتدایی خود را برای آموزش با بهترین معلمان، در یک مدرسه می‌گذارند. صلواتیان اولین تصمیم جسورانه خود را در سوم دبیرستان می‌گیرد و شرکت در مسابقه دوچرخه‌سواری را به دادن امتحانات نهایی ترجیح می‌دهد. سروش به تهران می‌رود و با تاجران کره‌ای شروع به همکاری در زمینه‌های مختلفی می‌کند. فوت ناگهانی دایی سروش، شوک بزرگی به او وارد می‌کند و مسیر زندگی او را به سمت جازموریان سوق می‌دهد.

سروش صلواتیان با پیشنهاد برادرش تصمیم به رفتن به جازموریان می‌گیرد:«برادرم گفت که به سمت بلوچستان، جازموریان و جنوب کرمان برو. برادرم شاگردی که اهل این مناطق بود را به من معرفی کرد. ایشان که با من صحبت می‌کرد حرف‌های عجیب و غریبی می‌زد،‌ می‌گفت که در این مناطق افرادی هستند که آدم ندیده‌اند، برق ندیده‌اند، شناسنامه ندارند». صلواتیان همانطور که مسیر زندگی خود را تغییر می‌دهد، تصمیم به تحول در جازموریان می‌گیرد.

 

از ژنو تا تهران با آرزو خسروی

 

سروش صلواتیان زاده شهر همدان است و به دلیل سبک زندگی مردم همدان از کودکی اهل ورزش و سنگ‌نوردی بود. صلواتیان هر مقطع دوران ابتدایی خود را برای آموزش با بهترین معلمان، در یک مدرسه می‌گذارند. صلواتیان اولین تصمیم جسورانه خود را در سوم دبیرستان می‌گیرد و شرکت در مسابقه دوچرخه‌سواری را به دادن امتحانات نهایی ترجیح می‌دهد. سروش به تهران می‌رود و با تاجران کره‌ای شروع به همکاری در زمینه‌های مختلفی می‌کند. فوت ناگهانی دایی سروش، شوک بزرگی به او وارد می‌کند و مسیر زندگی او را به سمت جازموریان سوق می‌دهد.

سروش صلواتیان با پیشنهاد برادرش تصمیم به رفتن به جازموریان می‌گیرد:«برادرم گفت که به سمت بلوچستان، جازموریان و جنوب کرمان برو. برادرم شاگردی که اهل این مناطق بود را به من معرفی کرد. ایشان که با من صحبت می‌کرد حرف‌های عجیب و غریبی می‌زد،‌ می‌گفت که در این مناطق افرادی هستند که آدم ندیده‌اند، برق ندیده‌اند، شناسنامه ندارند». صلواتیان همانطور که مسیر زندگی خود را تغییر می‌دهد، تصمیم به تحول در جازموریان می‌گیرد.

 

بقا در صنعت آسانسور 

 

 پویا منصوری که ورودی سال ۸۴ برق دانشگاه شریف بود با چند نفر از همکلاسی‌های خود،‌ سال ۸۶ شرکت داتیس را راه‌اندازی می‌کند. این کارآفرین ایرانی اپلای را رها می‌کند و به سمت کارآفرینی گام بر‌می‌دارد. داتیس، شرکتی جوان بود و شرایط پایداری نداشت و با جازدن کارفرما در پروژه ساخت تابلو فرمان آسانسور وارد مرحله سختی شد. در همین شرایط دو نفر از اعضا تیم نیز مهاجرت می‌کنند تا اوضاع برای داتیس سخت‌تر شود.

منصوری راز ماندگاری در صنعت آسانسور را تمرکز بر یک محصول می‌داند: «تنها راه بقای ما  تمرکز بود و همه چیز را کنار گذاشتیم. استارتاپ‌هایی که سرمایه‌گذاری کرده بودیم را واگذار کردیم. شاسی آسانسوری که مدت‌ها برای تحقیق و توسعه‌اش زمان گذاشته بودیم را کنار گذاشتیم. در نهایت تصمیم گرفتیم که فقط یک محصول تولید کنیم».

روایت‌های این رویداد